سوگنامه
دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۱۰ ب.ظ
او که رفت، خدا هم رفت، علی هم رفت، مهدی هم رفت؛
این میان یک محمد مانده و یک قبیله از کوفیانِ کافر!
امروز هم دستانم میلرزد، مثل قلبم؛
گفت فراموش کن ؛
اما چه چیزی را؟
قلبم درد میکند، مثل چشمانم؛
درونم درد میکند.
کاش من هم در حمام تمام شده بودم تا شاید
مرا هم لابه لای برگه های خاکستری میکشید...
۹۵/۰۶/۲۲